![]() |
دوباره غم بعد از شادی /سومین شهید مسجد
غلام با ناراحتی و پاهایی لرزان به مسجد برگشت و ماجرا را برای بچه ها تعریف کرد. فضایی که تا چند لحظه پیش از صدای تشویق تیمهای والیبال و شادی و شوخی بچه ها پرشده بود، این بار با صدای ناله و گریه همان بچه ها رنگ غم به خود گرفت. |
![]() |
فرمانده ای که پیش مرگ نیروهایش شد |
![]() |
موشه رو بگیرش |
![]() |
بصره در تیررس |
![]() |
وقتی که فرمانده ذوب شد/ایستاده در برابر خورشید |
![]() |
الله بندسی/بنده خدا |
x □ - » |